به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد شهادت اولین شهید محراب
|
>
به مناسبت شهادت اولین شهید محراب
آیت الله قاضی طباطبائی
(10/8/1358)
چکیده: یکی از شخصیتهای برجسته تاریخ معاصر ایران، آیتالله شهید سید محمد علی قاضی طباطبایی میباشد. این عالم کوشا و پر تلاش که پیشگام شهیدان محراب انقلاب اسلامی مردم ایران است، با توجه به اشتغالات مبارزاتی و دیدگاههای ضد سلطنتی اغلب به عنوان فردی سیاسی که سالها در نبرد با رژیم شاهنشاهی و خانوادة پهلوی بوده، شناخته میشود. این مقاله که به مناسبت بیست و ششمین سالگرد شهادت آن روحانی عالمِ و پژوهشگر توانا (دهم آبان 84) درج میشود، شخصیت علمی و پژوهشی آیتالله قاضی طباطبایی را با رویکرد ویژه به کتاب گرانسنگ « تحقیق دربارة اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)» بررسی میکند.
سید محمد علی قاضی طباطبایی ( 1291 -1358 شمسی ) نخستین تحصیلات خود را در تبریز و اغلب با حضور در محفل تدریس عمویش آغاز کرد. پس از طی مقدمات، در سال 1359 قمری (1316 شمسی) عازم شهر قم شد و نخستین کلاس درس قم را با حضور در حلقه ارشاد امام خمینی (ره) تجربه کرد. شاید شرکت در کلاس های شرح منظومه و اسفار ملاصدرای امام بود که نخستین بارقه های شور مبارزات سیاسی را نیز در وجود او روشن کرد.
وی در سال 1369 قمری (1326 شمسی) برای تکمیل آموخته هایش عازم نجف میشود و در درس بزرگانی چون سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، شیخ محمد حسین کاشف الغطا، شیخ شرف الدین عاملی، سید محمد حسین طباطبایی، سید هادی میلانی و ... اجازه اجتهاد و روایت میگیرد.
حاصل 30 سال تلاش علمی و پیگیری تحقیقاتی آیتالله قاضی، آفرینش دهها کتاب ، رساله و مقاله باشد که در قالب تألیف، تصحیح، تصنیف و حاشیه و تقریر به وجود میآیند و هماینک برخی از آنها به صورت مطبوع در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. البته بخش عمدهای از آثار تحقیقاتی آن عالم توانا، هنوز به صورت نسخه خطی است و شایسته و لازم است از سوی متولیان امر نسبت به چاپ و نشر آنها اقدام شود. البته با وجود خلف فاضل و علاقهمند آن عالم توانا حجت الاسلام سید تقی قاضی طباطبایی، چنین کار بزرگی را میتوان به سهولت به اتمام و انجام رساند.
یکی از تألیفات آیتالله طباطبایی که سال گذشته همزمان با برگزاری بزرگداشت ایشان، از سوی سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه با اضافات و تعلیقات تجدید چاپ شد، کتاب تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا (ع) میباشد. البته این اثر سالها پیش برای نخستین بار در تبریز منتشر شده بود.
موضوع اصلی این کتاب آن گونه که از عنوانش پیداست، تحقیق درباره نخستین اربعین امام حسین (ع) و اثبات این نکته است که کاروان عاشورا در بازگشت از سرزمین شام، در بیستم صفر سال 61 هجری قمری بر سر تربت مطهر امام حاضر شده است. به دیگر بیان، نویسنده کتاب با بررسی اقوال و روایات متعددی که عمدتاً از زبان و قلم علما و مقتل نویسان بزرگی همچون سید بن طاووس،علمه محدث نوری، ابن طبری، شیخ مفید و دیگران تراوش یافته و گاهاً بسیار متناقض و متضاد – از حیث تاریخی و زمانی – میباشد؛ اثبات میکند که کاروان اسرای اهلبیت (ع) تنها چند روز در شام اقامت کرده و بلافاصله به سرزمین کربلا بازگشته و درست در بیستم صفر 61 هجری قدم به خاک آن دیار گذاشته است.
در بیان اهمیت این بحث تاریخی، همین بس که نخستین باز دو تن از علمای طراز اول شیعه، سید بن طاووس در لهوف و محدث نوری در لولو مرجان در درستی مسئله « ورود کاروان عاشورا در نخستین اربعین به سرزمین کربلا » دچار تردید و ارائه شبهه و سئوال شدند. بعدها این تردید به آثار شفاهی و کتبی شاگردان آن دو عالم برجسته راه یافت و بدینگونه مدخل مهمی در کتب دینی شیعه و حتی سنی برای بحث بوجود آمد.
دلیل عمدة آن دسته از علمایی که در این مسئله تردید داشتند [و دارند] بُعد مسافت میان سرزمین شام و عراق (دمشق و کربلا) میباشد. این افراد معتقدند چگونه ممکن است کاروان عاشورا در طول 40 روز، مسافت طولانی کربلا تا شام را در ضمنِ اقامت در برخی شهرهای بین را سر کند و پس از مدتی توقف در شام، دوباره همان مسیر را باز گردد. بنابر این، کاروان عاشورا یا در بیستم صفر سال 62 قمری (یک سال پس از شهادت) وارد کربلا شده و یا در اربعین دوم حضرت سیدالشهدا (80 روز پس از شهادت) به آن مکان مقدس وارد آمده است.
آیتالله قاضی طباطبایی در این میان با بررسی منابع دینی، تاریهی و فقهی و پژوهش در آثار و اقوال « تاریخ عاشورا» با ارائه دلایل عقلی و نقلی، غبار تردید از چهرة این مسئله بر میدارد. جالب اینکه وی عمدتاً با بهرهگیری از آثار علمای طراز اول تشیع، اثبات میکند که کاروان امام حسین (ع) در همان اربعین اول حضرت سیدالشهدا وارد کربلا شده است.
در ضمن مباحثی که نویسنده دانشمند و موشکاف در این کتاب برای اثبات عقیده خود و کشف حقیقت مطرح کرده، از موضوعات مختلف تاریخی، اجتماعی، سیاسی، علمی، فقهی و... سخن به میان آمده است. در این قسمت از مقاله، به بیان گذرا و شتابزدهای از موضوعات فوق که جملگی حکایت از وسواس علمی و روحیه پژوهشگری و نقادی آیتالله قاضی طباطبایی دارد، اشاره میشود.
مباحث تاریخی
حمله روسیه به ایران
در بخشی از مباحث مربوط به بررسی اثبات ورود کاروان امام حسین (ع) در بیستم صفر سال 61 هجری به کربلا رشتة تألیف آیتالله قاضی به بیان این نکته مهم تاریخی میرسد که نباید به هر حدیث و روایتی که در کتب دینی چاپ شده است اعتماد کرد. چرا که فیالمثل کسانی چون ابن حزم اندلسی هستند که با وارد کردن جعلیات و روایات ساختگی درصدد ضربه زدن به اسلام بودهاند.
آیتالله قاضی این ابن حزم اندلسی را میرزا فتحعلی آخوندزاده در دوران اخیر مقایسه میکند و میگوید: «...ابن حزم در قدما مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده در این اواخر زمان ما به هذیانگویی مشهور و به دروغپردازی معروفند. خواسته با یاوهگویی بر اساس اسلام لطمه بزند و حرفهایی زده که جوابهای آنها روشن است... این آخوندافها و این طالبافها بودند که اساس و شالودة فتنة روسیه و قفقاز را در زمان روسهای تزاری با بیدین کردن مردم فراهم آوردند. تابعین آنها در ایران ما هم در آن خیالاند. بدون شک آخونداف و طالباف از غرب زدههای بیشتر از نود و صد سال قبل بودهاند. خیال کردهاند که دین اسلام با علوم صنعتی و طبیعی نمیسازد در صورتی که ... اسلام مردم را به علم و صنعت دعوت میکند و آن حرفها از افتراهای دشمنان به اسلام است...» همچنین در بخش دیگری از کتاب «اربعین» در آنجا که سخن از محل دفن رأس مطهر امام حسین (ع) میباشد، قولی از زبان فرهاد میرزا معتمد الدوله فرزند عباس میرزا نایب السلطنه قاجار نقل میشود که وی در سفر به مصر، زیارتگاهی منسوب به دفن رأس مبارک امام شاهده کرده است.
آیتالله قاضی در پاورقی این بحث در توصیف و معرفی عباس میرزا اشارهای به رشادههای این فرمانده دلیر در مبارزه با قشون کشی لشکر تزار میکند. آیتالله قاضی مینویسد: « ...عباس میرزا نایب السلطنه مرد عاقل و دانای سلسلة قاجار بوده و زحمات زیاد متحمل شده و نامه ها به مراجع تقلید نجف اشرف نوشته ... و از آنها درخواست حکم جهاد و حرکت به ایران کرده که در جنگ با روسهای تزاری شرکت کنند. اینجانب خودم آن نامه ها را دیدهام و در کتاب خاندان عبدالوهاب عین بعضی از آنها را نقل کرده ام.»
آیتالله قاضی چنانچه از نوشتهاش پیداست علاقمند به تاریخ هجوم و لشکر کشی روس به ایران بوده و خود نظرات و تحلیلهای خاصی داشته است. چنانچه در باب شرکت علمای نجف در جنگ با روسیه معتقد است: «...نسبت دادن صاحب آثار الشیعه الامامیه به فقها که خودشان در جن
با روسها دخالت کردند، نسبت غلط بوده و غفلت از دست به دامن شدن دولت و مرحوم عباس میرزا به فقها و درخواست حکم جهاد است» البته در این مورد تاریخی حق با آقای قاضی است. از تاریخ چنین بر میآید که علمای نجف در پاسخ به « دعوت به شرکت در هجوم علیه روس» آماده سفر مس شدهاند که درست در شب مسافرت آخوند خراسانی که رهبری گروه را بر عهده داشته، فوت مینماید. البته تاریخ نویسان ، رحلت آیتالله را یک «قضیه مشکوک» قلمداد میکنند. به هر حال اگر حکم جهاد صادر میشود( ر. ک به کتاب احکام الجهاد و اسباب الرشاد... تصحیح دکتر غلامحسین زرگری نژاد) منتها علمای خطة عراق موفق به شرکت حضور در جنگ نمیشوند.
آیتالله قاضی در تداوم همین بحث است که از وصایت نائب السلطنه به امور شخصی جد اعلایشان خبر میدهد و میگوید: « جد امجد عالم ربانی آیتالله حاج میرزا مهدی قاضی طباطبایی ( قدس سره ) متوفی 1241، نائب السلطنه را نسبت به امور شخصی خانوادگی خود بعد از وفات خویش وصی کرده و این موضوع را سلاطین قاجار مایة افتخار خودشان میدانستند... در جنگ با روسهای تزاری که سالها به طول انجامیده روسها میگفتند: « مادام که قاضی در حال حیات است ما نمیتوانیم به آذربایجان وارد شویم...»
نفوذ و عظمت مقام معنوی و سیاسی جد اعلای آیتالله قاضی از همین سطر پایانی نوشته فوق پیداست. این نفوذ به حدی بوده که لشکر روس رعب شدیدی از وجود آیتالله قاضی بزرگ داشته و ایشان را مانع هجوم خود به آذربایجان قلمداد میکرده است.
مباحث اجتماعی
ضرورت پیرایش عقاید و آداب دینی از خرافات
بخش عمدهای از کتاب اربعین آیتالله قاضی در برگیرنده مطالب اجتماعی و سلسله مباحثی که اگر چه ارتباط مستقیمی با موضوع کتاب ندارد، و لیکن با توجه به اهمیت بحث، مولف در اقنای تألیف وارد آن مباحث گردیده است.
از طرح برخی از این مباحث، مؤلف در اثنای تألیف کتاب وارد آن مباحث گردیده است. از طرح برخی از این مباحث اجتماعی و سیاسی، شجاعت بیان و صداقت قلم آیتالله قاضی مشخص میشود. مثلاً ایشان در فرازی از کتاب انتقاد شدیدی به شهرداری ئقت تبریز(1350شمسی) به دلیل عدم رسیدگی به وضعیت عمرانی و آبادانی شهر به عمل میآورد. گاهی نیز دیده میشود که این مباحث اجتماعی ریشه در عقاید دینی مؤلف دارد.
آیتالله قاضی در بخش تعلقیات کتاب به یکی از مسایل مهم اجتماعی که بویژه در تبریز و آذربایجان نمود بیشتری دارد، اشاره میکند. وی با تأکید بر اینکه باید تغییراتی در زمینة نحوة برگزاری مجالس ترحیم ایجاد شود میگوید:
«... وضع آنها [مجالس ترحیم] طور است که دشمنان عالم تشیع که درصدد جستجوی نقاط ضعف هستند ایراداتی وارد میکنند. زیرا در موقع قرائت قرآنمجید... اعتنا به قرائت قرآن نشده مردم مشغول صحبت با یکدیگر و یا سیگار کشیدن و صرف چایی و آمد و رفت و توجه گرم به یکدیگر ... شده و ابداً اعتنایی به شنیدن قرآنکریم نمیکنند ولی وقتی کسی میخواهد نوحهخوانی کند تمام مردم سکوت اختیار کرده دست از صحبت میکشند ... دشمنان تشیع میگویند این شیعیان به نوحه سیدالشهدا (ع) از قرآن بیشتر احترام قائلند...» در ادامه آیتالله قاضی چند پیشنهاد در رابطه با تقسیم بندی ساعات مجالس ترحیم ارائه میدهد.
چندی پیش بسیاری از مراجع تقلید و علمای اعلام در خصوص جعلی بودن تصاویر که به عنوان «شمایل ائمه اطهار» (ع) در سطح جامعه پخش شده است، هشدار داده خواستار جمع آوری این عکسهای ساختگی شدند. آیتالله طباطبایی چندین سال پیش از این و در زمان رژیم پهلوی به جعلی بودن این تصاویر تأکید کرده، مردم را از استفاده از این تصاویر بر حذر داشته است.#
«زهی خیال خام و زودباوری است عکس رسول الله را انتشار میدهند و نسبت آن را به فلان دیر نصاری و فلان موزه داده به خورد مسلمانان زود باور میدهند ... برخی از تاریخ نویسان ما هم قبول کرده در کتابش گراور میکنند .. عکسهایی که درست میکنند بدون شک ساختگی و غلط است. اف بر یک ده مسلمان بی خبر که آن عکس ها را زینت در و دیوار و هتک حرمت [مینمایند] ... تمامی آن عکس ها نسبت به پیغمبر و امامان (ع) میدهند اساساً دروغ و بی اصل و حقیقت است» همچنین از موارد مهمی که آیتالله قاضی طباطبایی در کتاب اربعین بدان توجه کرده، اجتناب مداحان اهلبیت عصمت و طهارت و نیز علمای منابر از خواندن نوحههای جعلی و گفتن روایات آمیخته باخرافات است.
ایشان ضمن دعوت از شاعران کشور به اینکه شاعری چون دعبل خزاعی را الگوی خود قرار دهند میگویند: « ... ای کاش شعرای عجم از ترک و فارس و دیلم در سرودن اشعار مراثی و نوحهسرایی و مرثیهخوانی پیروی از امثال دعبل خزاعی میکردند ... خصوصاً آنان که در آذربایجان با زبان ترکی محلی آذری بر سید مظلومان نوحه و ندبه کرده و اشعار میسرایند ... هر چه به ذهنشان بیاید و با سجع و قافیه موافق آید از آوردن آن کلمات خودداری کرده و باتناسب مقام امام (ع) به نظم آوردند و نسبت ناروا به افراد خاندان رسالت ندهند ... دستهای مرموز استعمارگران و دشمنان قرآن و اسلام در کارند و اغلب مسلمانان مصیبتزده در خوابند و گوش شنوایی ندارند.
مباحث سیاسی
هشدار آیتالله قاضی طباطبایی به وزارت فرهنگ عصر پهلوی
اصولاً زبان قلم آیتالله قاضی طباطبایی در این اثر، گیرا، بی پرده، تسلیم ناپذیر و قوی است. بر همین اساس است که در برخی موارد علمی – تاریخی نیز از رسالت خویش فرو گذار نکرده، هر آنجا که لازم دانسته امر به معروف و نهی از منکر نموده است. به زبان ساده میتوان گفت: آیتالله قاضی طباطبایی در عرصة علم و پژوهش نیز « مبارزی نستوه و خستگی ناپذیر» است.
در بخشی از کتاب که از میرزا فتحعلی آخوندزاده سخن میرود، آیتالله قاضی طباطبایی از چاپ و نشر آثار او توسط وزارت فرهنگ به شدت گلایه و انتقاد میکند و میگوید: «متأسفانه اندیشههای او را این روزها در مرکز شیعه طهران طبع نموده و اجازه نشر هم دادهاند. در صورتی که سراپا خیانت به دین و مملکت و آئین مقدس اسلام و جنایت بر ایران و ایرانیان است...» در شجاعت آیتالله قاضی طباطبا یی همین بس که در نوشتاری از کتاب اربعین ایشان نظر شخصی خود را در خصوص سیاست – از نوع استعماری و پهلوی آن – به طور صریح بیان میدارد.
در آن بخش کتاب که سخن دربارة محل دفن رأس مبارک امام حسین (ع) و سیاست خلفای فاطمیون مصر میباشد، آیتالله قاضی میگوید:
« ...دست سیاست و ریاست خلفای فاطمیین با آن [دفن رأس مبارک امام در مصر] بازی کرده است. هرگز به آن علم نداریم که چه منظور سیاسی در آن عمل داشتهاند... به هر حال کدام امر است که دست سیاست و ریاست با آن بازی کند ولی حقیقت آن محفوظ باشد... چنانچه در عصر خودمان نیز از این قبیل قضایا زیاد دیده میشود. اگر شرح داده شود کلام به درازا می کشد و ممکن است بهانةجلوگیری از نشر کتاب بشود.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
و «الامور مرهونه با وقاتها» ب گمان منظور آیتالله قاضی طباطبایی از نقل عبارت مثنوی شریف ( این زمان بگذار تا وقت دگر) و نیز عربی (الامور مرهونه باوقتها) پیش بینی وقوع انقلاب اسلامی ایران و پیروزی نهضت امام خمینی است و در این سخن، نگارنده جای هیچ تردید ندارد.
مباحث علمی
تاریخ به کارگیری کبوتران نامهبر
در یک سخن کلی میتوان گفت که کتاب «تحقیق دربارة اول اربعین حضرت سیدالشهدا (ع) » باتوجه به روح علمی حاکم بر آن، یک اثر پژوهشی و تحقیقاتی است. چرا که در این اثر مؤلف میکوشد، غبار تردید و شبهه ازچهرة یک روایت تاریخی بردارد و بدین سبب با مراجعه به منابع بیشمار، درصدد است تا پرده ار رخسار عروسِ مطلوب حقیقت براندازد فلذا نمیتوان گفت که فرضاً این بخش از اثر آیتالله قاضی،علمی، و فلان بخش آن غیر علمی است. با این وجود، نگارنده در مطالعة کتاب اربعین، به مبحثی برخورد نمود که نشان از درایت و وسواس بیاندازة علمی آیتالله قاضی داشت.
بحث مربوط به تاریخ استفاده از کبوتران نامهبر که تقریباً در سراسر کتاب – به صورت پراکنده – بدان پرداخته شده است. این گفتار، خودر در حکم یک رسالة علمی است که میتواند به اهتمامبک فرد علاقمند، به صورت جداگانه و مستقل چاپ و منتشر شود.
ذهن جستجوگر و بینش نقادانه مؤلف کتاب در این بحث به خوبی آشکار میشود. نویسنده کتاب، عمیق و با حوصله در این مورد به تحقیق میپردازد و تاریخ بهرهگیری از کبوتر را به عنوان پیک به دوران پیش از اسلام میرساند.
او در این میان حتی از دواوین شاعران گمنام عرب نیز استفاده میکند و مطالعه کتابهای تاریخی صدر اسلام را فراموش نمینماید.
|
|
مصطفی ولی زاده ::: سه شنبه 86/8/8::: ساعت 2:50 عصر
نظرات دیگران: نظر